این مقاله، نوشته دکتر کوان-لین هوانگ[1]، ده قانون ساده برای یافتن شغل مناسب پس از تحصیلات ارائه میدهد. همچنین این مقاله راهنمایی جامع و عملی برای افرادی است که در مرحله گذار از تحصیلات تکمیلی به دنیای کار هستند و به آنها کمک میکند تا تصمیمات آگاهانهتری درباره مسیر شغلی خود بگیرند.
این قوانین به سه بخش اصلی تقسیم میشوند: اکتشاف، تصمیمگیری و رضایت.
در بخش اکتشاف، بر اهمیت خودشناسی، گسترش دیدگاه، جمعآوری اطلاعات و تجربه عملی تأکید شده است. اینکه افراد باید ارزشها، اهداف و اولویتهای خود را بشناسند، با افراد مختلف صحبت کنند، اطلاعات جمعآوری کنند و آزمایشهای کوچک انجام دهند تا گزینههای مختلف را امتحان کنند.
همچنین در بخش تصمیمگیری، بر اهمیت ارزیابی تناسب بین فرد و شغل، توجه به همکاران آینده، برنامهریزی زمان انتقال و در نظر گرفتن مکان شغل تأکید شده است. توصیه میشود که افراد باید تناسب بین خود و شغل را ارزیابی کنند، با همکاران آینده آشنا شوند، زمانبندی انتقال خود را با دقت برنامهریزی کنند و اهمیت مکان شغل را در نظر بگیرند.
در بخش رضایت نیز بر اهمیت سازگاری با محیط جدید، مشارکت و یادگیری مداوم تأکید شده است. اینکه افراد باید در شغل جدید خود مستقر شوند، مشارکت کنند و به یادگیری ادامه دهند.
نکته مهم دیگری که در این مقاله به آن اشاره شده، این است که یافتن شغل مناسب یک سفر است، نه یک پایان. همچنین به اهمیت حفظ کنجکاوی و رشد مداوم برای یک حرفه رضایتبخش اشاره شده است. این مقاله همچنین شامل توصیههای عملی مانند استفاده از تمرین مراسم تشییع جنازه برای شناخت اهداف زندگی، استفاده از وبسایتهای شغلی برای جمعآوری اطلاعات و تصور یک روز معمولی در شغل آینده برای ارزیابی تناسب است.
1. ارزشها، اهداف و اولویتهای خود را بشناسید.
2. با افراد مختلف صحبت کنید و امکانات را ببینید.
3. اطلاعات جمعآوری کنید.
4. با آزمایشهای کوچک گزینههای مختلف را امتحان کنید.
5. با خود آیندهتان همدلی کنید.
6. تناسب بین خود و شغل را ارزیابی کنید.
7. با 5 نفر اطراف خود در محل کار کنار بیایید.
8. تاریخهای انتقال خود را برنامهریزی کنید.
9. مکان شغل را فراموش نکنید.
10. مستقر شوید، مشارکت کنید و به یادگیری ادامه دهید.
این قوانین به سه بخش تقسیم میشوند: اکتشاف، تصمیمگیری و رضایت
این قانون بر اهمیت خودشناسی تأکید دارد. هدف این است که درک عمیقتری از خودتان به دست آورید تا بتوانید تصمیمات شغلی آگاهانهتری بگیرید که با ارزشها و اهداف شخصیتان همسو باشد.
از خود بپرسید که چه تأثیری میخواهید بر جهان بگذارید.
تمرین مراسم تشییع جنازه را انجام دهید: تصور کنید در مراسم تشییع جنازه خود هستید. دوست دارید دیگران درباره شما و دستاوردهایتان چه بگویند؟
مفهوم جوجهتیغی جیم کالینز[2] را برای خود به کار ببرید: نقطه تلاقی بین چیزی که به آن اشتیاق دارید، چیزی که میتوانید در آن بهترین باشید و چیزی که برای آن پول دریافت میکنید را پیدا کنید.
از خود پرسشهای جزییتری بپرسید: آیا بیشتر به استقلال علاقه دارید یا به نظم؟ ثروت یا شهرت؟ دانش یا کاربرد عملی؟
به فعالیتهایی که در کار فعلیتان برای شما جذاب است توجه کنید.
ترجیحات خود را در جنبههای مختلف کار علمی بشناسید: اینکه شما از کدام جنبههای کار بیشتر لذت میبرید مثلاً بخش مربوط به آزمایش، نوشتن مقاله، نوشتن طرح پژوهشی و یا بخش مربوط به تعامل با دیگران
این قانون به اهمیت گسترش دیدگاه و شبکه ارتباطی شما اشاره دارد. هدف این است که شما را از حباب دانشگاهی خارج کند و با طیف وسیعی از امکانات شغلی آشنا سازد. این کار به شما کمک میکند تا تصویر کاملتری از گزینههای موجود داشته باشید و تصمیم آگاهانهتری بگیرید.
محدود نشدن به مشاوره با استادان راهنما: اگرچه اساتید میتوانند برای مسیر دانشگاهی مشاوره خوبی بدهند، اما اغلب بینش محدودی درباره فرصتهای دنیای واقعی دارند.
استفاده از مرکز مشاوره شغلی دانشگاه: این مراکز اغلب مشاورانی با مدرک دکترا دارند که میتوانند گزینههای متنوعی را به شما معرفی کنند.
شرکت در رویدادهای شبکهسازی: از هر فرصتی برای صحبت با افرادی که مسیرهای غیردانشگاهی را انتخاب کردهاند استفاده کنید.
گوش دادن با ذهن باز: به تجربیات و دیدگاههای متفاوت توجه کنید.
حفظ ارتباط: با افرادی که ملاقات میکنید در تماس بمانید. این ارتباطات میتوانند در آینده برای یافتن شغل مفید باشند.
درک اینکه اکثر دارندگان مدرک دکترا مسیرهای غیردانشگاهی را انتخاب میکنند: آشنایی با این گزینهها میتواند دید شما را وسیعتر کند.
افراد معمولاً مشتاق به اشتراکگذاری تجربیات شغلی خود هستند. یادگیری از تجربیات دیگران کمک کننده است.
این قانون بر اهمیت رویکرد مبتنی بر شواهد در تصمیمگیری شغلی تأکید دارد. هدف این است که تصمیمگیری شما بر اساس اطلاعات دقیق و جامع باشد، نه فقط حدس و گمان یا تصورات شخصی. این رویکرد علمی به انتخاب شغل، احتمال یافتن موقعیتی که واقعاً با شما متناسب است را افزایش میدهد.
مطالعه منابع متنوع: کتابها و مقالات نوشته شده توسط متخصصان مختلف را بخوانید تا با حوزههای مختلف و روندهای نوظهور آشنا شوید.
استفاده از وبسایتهای شغلی: سایتهایی مانند [3]Glassdoor اطلاعات ارزشمندی درباره نظرات کارمندان، حقوق و نکات مصاحبه ارائه میدهند.
بررسی نظرات کارمندان: این نظرات میتوانند بینش خوبی درباره فرهنگ سازمانی و تغییرات اخیر مدیریتی ارائه دهند.
اعتبارسنجی اطلاعات: دادههای جمعآوریشده از منابع آنلاین را با اطلاعاتی که از شبکه شخصی خود یا در مصاحبههای حضوری به دست میآورید، مقایسه کنید.
توجه به جنبههای غیر رسمی: فرهنگ سازمانی و محیط کاری اغلب در منابع رسمی به خوبی توصیف نمیشوند، اما میتوانند از نظرات کارمندان استخراج شوند.
کشف الگوها: به دنبال الگوها و تکرارها در بازخوردها و نظرات باشید.
توجه به جزئیات: گاهی اطلاعات مهم در جزئیات ظاهراً کماهمیت پنهان شدهاند.
حفظ دیدگاه انتقادی: همه اطلاعات را با دید انتقادی بررسی کنید و سعی کنید تصویر متعادلی به دست آورید.
این قانون بر اهمیت تجربه عملی در کشف علایق و استعدادهای شغلی تأکید دارد. هدف این است که شما فراتر از تئوری بروید و واقعاً حس کنید که کار در یک حوزه خاص چگونه است. این تجربیات عملی میتوانند به شما کمک کنند تا تصمیمات آگاهانهتری درباره مسیر شغلی آینده خود بگیرید.
مشارکت در گروههای تخصصی: بسیاری از مؤسسات پژوهشی گروههایی برای دانشجویان دکترا و پسادکترا دارند که امکان تجربه مسیرهای شغلی مختلف را فراهم میکنند.
امتحان کردن مشاوره: اگر به شغل مشاوره علاقهمند هستید، میتوانید در یک پروژه مشاورهای فصلی شرکت کنید.
کاوش در کارآفرینی: اگر به راهاندازی شرکت فکر میکنید، میتوانید به یک مرکز رشد بپیوندید و پروژههای استارتاپی را با افراد همفکر بررسی کنید.
کشف فرصتهای بینرشتهای: در کلاسها، سمینارها و رویدادهای سایر دانشکدهها مانند دانشکده کسب و کار یا حقوق شرکت کنید.
تجربه عملی: این فعالیتها به شما امکان میدهند واقعاً حس کنید که کار در آن حوزه چگونه است.
گسترش شبکه ارتباطی: این تجربیات فرصتی برای آشنایی با افراد جدید و گسترش شبکه حرفهای شما فراهم میکنند.
دریافت مشاوره متنوع: با افراد از حرفههای مختلف آشنا شوید و از تجربیات آنها بیاموزید.
ارزیابی تناسب: تجربیات به شما کمک میکنند تا ببینید آیا یک مسیر شغلی خاص واقعاً با شخصیت و مهارتهای شما سازگار است یا خیر.
این قانون بر اهمیت تصور و درک زندگی آینده خود در مسیرهای شغلی مختلف تأکید دارد. هدف این تمرین این است که شما را از تفکر صرفاً کوتاهمدت خارج کند و به شما کمک کند تا پیامدهای بلندمدت انتخابهای شغلی خود را بهتر درک کنید. این میتواند به شما در اتخاذ تصمیماتی که در درازمدت رضایتبخشتر هستند، کمک کند.
تمرین تصویرسازی ذهنی: خود را در آینده، چند سال یا حتی چند دهه بعد، در مسیر شغلی انتخابی تصور کنید.
ارزیابی دستاوردها: از خود بپرسید آیا به آنچه در این مسیر به دست آوردهاید افتخار میکنید؟
بررسی همسویی با ارزشها: آیا این انتخابها با ارزشهای اصلی شما همخوانی دارند؟
تصور روزمرگیها: یک روز معمولی در شغل مورد نظر را تصور کنید. آیا از نحوه تخصیص زمان خود به فعالیتهای مختلف لذت میبرید؟
توجه به فعالیتهای اصلی: به فعالیتهایی که بیشترین زمان شما را در آن شغل خواهند گرفت، توجه ویژه کنید.
مقایسه با تجربیات فعلی: تخصیص زمان فعلی خود به وظایف مشابه را با آنچه در شغل آینده مورد نیاز خواهد بود، مقایسه کنید.
ارزیابی احساسی: آیا تصور خود در آن نقش شغلی احساس رضایت و شادی در شما ایجاد میکند؟
در نظر گرفتن تغییرات: آیا میتوانید خود را در حال رشد و تکامل در آن نقش ببینید؟
تعادل کار و زندگی: آیا این مسیر شغلی با اهداف شخصی و خانوادگی شما سازگار است؟
انعطافپذیری: به یاد داشته باشید که میتوانید در طول زمان مسیر خود را تنظیم کنید.
این قانون بر اهمیت بررسی دقیق همخوانی بین شما و شغل مورد نظر تأکید دارد. هدف این است که اطمینان حاصل کنید شغلی که انتخاب میکنید نه تنها با مهارتها و تجربیات شما مطابقت دارد، بلکه با ارزشها، اهداف و سبک زندگی مورد نظر شما نیز هماهنگ است. این ارزیابی دقیق میتواند به رضایت شغلی بیشتر و موفقیت طولانیمدت در حرفه انتخابی شما منجر شود.
بررسی اهداف شغلی: آیا اهداف شغلی شما با موقعیت موردنظر همخوانی دارد؟
تطابق شخصیت: آیا شخصیت شما با فرهنگ سازمانی و محیط کاری سازگار است؟
ارزیابی مهارتها: آیا مهارتهای شما با نیازهای شغلی مطابقت دارد؟
بررسی مأموریت سازمان: آیا مأموریت و اهداف سازمان با ارزشهای شخصی شما همسو است؟
توجه به فعالیت اصلی سازمان: به فعالیت اصلی که اقتصاد سازمان را هدایت میکند توجه کنید.
در نظر گرفتن تأثیرات اجتماعی: آیا تأثیرات احتمالی کار سازمان بر جامعه با اصول اخلاقی شما سازگار است؟
بررسی چالشهای منحصربهفرد: هر شغلی چالشهای خاص خود را دارد. آیا برای مواجهه با این چالشها آماده هستید؟
انعطافپذیری: به یاد داشته باشید که نقش شما و سازمان در طول زمان تکامل مییابند.
ارزیابی مداوم: آماده باشید که تناسب خود را بهطور مستمر ارزیابی کنید و در صورت نیاز تنظیمات لازم را انجام دهید.
در نظر گرفتن رشد: آیا این موقعیت فرصتهایی برای رشد و توسعه مهارتهای شما فراهم میکند؟
این قانون بر اهمیت روابط کاری و محیط اجتماعی در محل کار تأکید دارد. هدف این قانون این است که به شما یادآوری کند محیط اجتماعی محل کار تأثیر بسزایی در رضایت شغلی و موفقیت حرفهای شما دارد. داشتن همکارانی که با آنها تفاهم دارید و میتوانید بهخوبی با آنها کار کنید، میتواند تجربه کاری شما را بهطور قابل توجهی بهبود بخشد. این ارزیابی میتواند به شما کمک کند تا تصمیم بگیرید آیا این محیط کاری برای شما مناسب است یا خیر.
تأثیر محیط: افراد بهطور طبیعی تحت تأثیر پنج نفری قرار میگیرند که بیشترین تعامل را با آنها دارند.
اهمیت مصاحبههای حضوری: در مصاحبههای حضوری، فرصتی برای ملاقات با سرپرستان و همکاران آینده فراهم میشود.
مصاحبه دوطرفه: توصیه میشود که شما نیز از آنها سؤال بپرسید و آنها را ارزیابی کنید.
بررسی رضایت همکاران: سعی کنید متوجه شوید آیا همکاران آینده از کار خود راضی هستند یا خیر.
تصور همکاری: از خود بپرسید آیا میتوانید تصور کنید که با این افراد کار کنید و ارتباط خوبی داشته باشید.
اهداف و بلندپروازیهای مشترک: آیا سطح آمال و آرزوهای شما و همکاران آیندهتان مشابه است؟
ارتباطات غیررسمی: آیا میتوانید تصور کنید که با این افراد در ناهار کاری یا ساعات خوش بگذرانید؟
جمعآوری اطلاعات بیشتر: اگر در طول مصاحبه نتوانستید اطلاعات کافی جمعآوری کنید، پیگیری کنید و درخواست تماس یا ایمیل بیشتر کنید.
توجه به فرهنگ سازمانی: روابط بین همکاران میتواند نشاندهنده فرهنگ کلی سازمان باشد.
ارزیابی تناسب شخصیتی: آیا سبک کاری و شخصیت شما با همکاران آیندهتان سازگار است؟
این قانون بر اهمیت مدیریت زمان و برنامهریزی دقیق برای گذار از تحصیلات به دنیای کار تأکید دارد. هدف این قانون این است که به شما یادآوری کند که مدیریت زمان در این مرحله از زندگی حرفهای شما بسیار مهم است. برنامهریزی دقیق میتواند از استرس غیرضروری جلوگیری کند و اطمینان حاصل کند که انتقال شما به مرحله بعدی زندگی حرفهایتان بهطور مؤثر و بدون مشکل انجام میشود. این امر شامل در نظر گرفتن نیازهای همه طرفهای درگیر و همچنین الزامات قانونی و اداری است.
تغییر ذهنیت: برخلاف دوران تحصیل، زمانبندی انتقالهای شغلی آینده توسط شما و سازمان تعیین میشود، نه بهصورت از پیش تعیینشده.
تفاوت در فرآیندهای استخدام: جستجوی شغل دانشگاهی معمولاً زمان بیشتری میبرد و شامل چندین مصاحبه حضوری است.
سرعت بیشتر در صنعت و پسادکترا: مشاغل صنعتی و پسادکترا معمولاً فرآیند استخدام سریعتری دارند.
ضربالاجلهای تصمیمگیری: برخی موقعیتها ممکن است ضربالاجلهای سختی برای تصمیمگیری داشته باشند.
مدیریت انتظارات استاد راهنما: اگر استاد راهنمای مقطع دکترای شما تمایل دارد شما را برای مدت طولانیتری در آزمایشگاه نگه دارد، ممکن است نیاز به حمایت اساتید دیگر داشته باشید.
ملاحظات ویزا برای دانشجویان بینالمللی: اگر دانشجوی بینالمللی هستید، باید زمانبندی انتقال خود را با وضعیت ویزا هماهنگ کنید.
ارتباط زودهنگام: با دفتر دانشجویان بینالمللی در موسسه خود زودتر ارتباط برقرار کنید تا از مشکلات مهاجرتی جلوگیری شود.
در نظر گرفتن زمان آمادهسازی: زمان لازم برای آمادهسازی مدارک، انتقال محل زندگی و سایر جنبههای عملی را در نظر بگیرید.
انعطافپذیری: آماده باشید که در صورت لزوم برنامههای خود را تنظیم کنید.
مسئولیتپذیری: شما باید مسئولیت هماهنگ کردن تاریخها برای شرایط منحصربهفرد خود را بر عهده بگیرید.
این قانون بر اهمیت مکان شغل در تصمیمگیری شغلی تأکید دارد. هدف این قانون این است که به شما یادآوری کند مکان شغل فقط یک جزء فرعی نیست، بلکه میتواند تأثیر عمیقی بر کیفیت زندگی و رضایت شغلی شما داشته باشد. انتخاب مکانی که با سبک زندگی، ارزشها و اهداف شما سازگار است، میتواند به موفقیت و رضایت بیشتر در شغل جدیدتان کمک کند. این ارزیابی دقیق مکان میتواند به شما کمک کند تصمیم بگیرید آیا این موقعیت شغلی واقعاً مناسب شماست یا خیر.
تأثیر طولانیمدت: مکان شغل جدید شما جایی است که احتمالاً حداقل چند سال در آن زندگی خواهید کرد.
شبکهسازی: محل کار جدید جایی است که شما شبکه حرفهای خود را گسترش میدهید که میتواند بر آینده شغلی شما تأثیر بگذارد.
احتمال ماندن طولانیمدت: اغلب افراد تمایل دارند در مکانی که شبکه قوی دارند، برای مدت طولانیتری بمانند.
ترجیحات زندگی: از خود بپرسید آیا زندگی در حومه شهر با فضای بیشتر و هزینه کمتر را ترجیح میدهید یا زندگی پویا و فرصتهای شغلی متنوع در شهرهای بزرگ را؟
آبوهوا: آیا آفتاب گرم سال را ترجیح میدهید یا فصلهای مشخص را؟
ملاحظات خانوادگی: اگر با خانواده نقل مکان میکنید، ترجیحات آنها را نیز در نظر بگیرید.
منحصربهفرد بودن هر مکان: هر مکان ویژگیهای خاص خود را دارد که باید در نظر گرفته شود.
تجربه زندگی: در طول مصاحبههای حضوری، زمان اضافی برای تجربه کوتاهی از زندگی در آن مکان اختصاص دهید.
هزینههای زندگی: تفاوت در هزینههای زندگی بین مکانهای مختلف را در نظر بگیرید.
فرصتهای فرهنگی و تفریحی: امکانات فرهنگی و تفریحی موجود در مکان جدید را بررسی کنید.
دسترسی به خدمات: دسترسی به خدمات مهم مانند مراقبتهای بهداشتی، آموزش و حملونقل را در نظر بگیرید.
چشمانداز شغلی منطقه: آینده اقتصادی و شغلی منطقه را ارزیابی کنید.
این قانون بر اهمیت سازگاری، مشارکت فعال و رشد مداوم در شغل جدید تأکید دارد. هدف این قانون این است که به شما یادآوری کند که یافتن شغل مناسب پایان سفر نیست، بلکه آغاز یک مرحله جدید است. موفقیت و رضایت در شغل جدید نیازمند تلاش مداوم، سازگاری، یادگیری و رشد است. با حفظ نگرش مثبت، کنجکاوی علمی و تعهد به پیشرفت، میتوانید در حرفه جدید خود شکوفا شوید و تأثیر مثبتی بر جهان بگذارید.
پذیرش دشواری انتقال: گذار به شغل جدید میتواند سخت باشد، اما در عین حال هیجانانگیز است.
مدیریت دلتنگی: طبیعی است که در ابتدا دلتنگ آزمایشگاه و همکاران قبلی خود باشید.
درک فرآیند طبیعی: به یاد داشته باشید که این احساسات بخشی از فرآیند طبیعی گذار است که اکثر افراد تجربه میکنند.
قدردانی از جنبههای مثبت: سعی کنید بر جنبههای مثبت نقش و محیط جدید خود تمرکز کنید.
مدیریت افکار «چه میشد اگر»: ممکن است گاهی درباره فرصتهایی که انتخاب نکردهاید فکر کنید. این طبیعی است، اما نباید شما را از پیشرفت باز دارد.
یافتن الگوهای مناسب: میتوانید افراد موفقی را پیدا کنید که در یک حرفه ماندگار شدهاند یا کسانی که مسیرهای مختلفی را امتحان کردهاند.
یافتن معنا در کار: پیدا کردن معنا در کار برای رضایت طولانیمدت بسیار مهم است.
همسویی با مأموریت سازمان: اطمینان حاصل کنید که مأموریت شما و سازمان همسو است.
درک اهمیت پیشرفت تدریجی: به یاد داشته باشید که همانطور که سالها طول کشید تا در دوره دکترا به پیشرفت علمی دست یابید، در شغل جدید نیز زمان لازم است تا تأثیر قابلتوجهی ایجاد کنید.
انعطافپذیری: به یاد داشته باشید که میتوانید همیشه مسیر خود را ارزیابی کرده و در صورت لزوم تغییر دهید.
حفظ کنجکاوی: بهعنوان یک دانشمند، همیشه چیزهای بیشتری برای یادگیری وجود دارد.
رشد مداوم: به دنبال فرصتهایی برای رشد و یادگیری در نقش جدید خود باشید.
حل چالشهای جدید: به دنبال حل مسائل مهم برای خود و جامعه باشید.
نگاه به آینده: یک حرفه رضایتبخش مانند یک دوره دکتراست - شما سؤال مهمی میپرسید، برای حل آن تلاش میکنید و سپس به سراغ سؤال بعدی میروید.
بهطور خلاصه، این مقاله ده قانون ساده برای یافتن شغل مناسب پس از دکتری و یا بعد از پسادکتری ارائه میدهد. این قوانین در سه بخش اکتشاف، تصمیمگیری و رضایت تنظیم شده است. در این مقاله بر اهمیت خودشناسی، جمعآوری اطلاعات، ارزیابی تناسب شغلی، توجه به محیط کار و همکاران، برنامهریزی زمانی، اهمیت مکان شغل و یادگیری مداوم تأکید شده است. این راهنما به دانشجویان دکتری و پسادکتری کمک میکند تا با دیدی جامع و عملی، مسیر شغلی مناسب خود را انتخاب کنند و در آن موفق شوند.
گردآورنده و مترجم:
الهام نجارپور، روانشناس بالینی، دانشجوی دکتری روانشناسی سلامت دانشگاه تهران
منبع:
https://journals.plos.org/ploscompbiol/article?id=10.1371/journal.pcbi.1007723